نام ها ...

نام ها تداعی گرند؛ تداعی گر مفاهیم، خواست ها و آرزوها، تداعی گر بزرگی ها و کوچکی ها، عظمت ها و پستی ها...
و همه این عظمت ها و پستی ها، خواست ها و آرزوها، خلاصه شده در مصادیق شان است. وقتی نامی را می بری، وقتی تکرارش میکنی، بی اختیار تصویری از آن در خیالت نقش می بندد. تصویری سخت مبهم و راز آلود و این تصویر مبهم، فقط یک چیز را برایت تداعی می کند: آنچه این نام با آن گره خورده است. و بعد، آن واقعه، صفت، آن نمی دانم رازآلودی که آن اسم با آن گره خورده، نه فقط روحت را به بازی می گیرد که جسم و جانت را به تلاطمی شگرف در می آورد.
اسم ها نه بر روح و روان که بر جسم و جان نیز تاثیر می گذارند. این باور من است. و با تمام وجود حس اش کرده ام.
بعضی، دل را می لرزانند و امید را در ذره ذره وجودت زنده می کند. کافی است نامش را تکرار کنی و بعد - به قول آن مرغِ عاشق [1] - دلت می لرزد، دوباره تکرار می کنی، باز می لرزد و بی اختیار به بی انتهای آسمان چشم می دوزی و انتظار می کشی، که نامش با عظمت آسمان گره خورده است و امید نهفته در بی انتهایش...
بعضی عظمت شان مبهوتت می کند. شکوه غریبی در آن نهفته است. روحت را شوق پرواز می دهد. نامش را که تکرار می کنی، به وجد می آیی، اشتیاق سراسر وجودت را پر می کند. از زمین کنده می شوی و پرواز می کنی...
بعضی خانه دلت را برای همیشه ماتمکده می کنند. انگار غم را با آن عجین کرده اند. هیچ کس نامش را بر زبان نیاورده، مگر بغضی غریب بر گلویش چنگ انداخته...
اسم هایی هستند که تداعی گر غربتی شگرف اند. نام هایی هستند که غیرتت را بجوش می آورند. اسم هایی هست که موهایت را به سپید می کشانند. اما در این بزم طرب انگیز امید و یاس، شوق و غم، غیرت و صبر، غربت و انتظارِ نام ها، تنها یک نام راز آلود و مبهم است که زیبایی ، تقدس، معصومیت، جلال، شکوه و مهربانی، همه را با هم تداعی می کند. تنها یک نام است که قلبت را مالامال محبتی رمزگونه می کند. مهری که انگار از جنس هیچ مهربانی ای نیست. تنها یک نام است که وقتی تکرار میکنی تصویری مبهم در خیالت نقش می بندد. تصویری مبهم از آن بهشت گلین، کوچه پر راز و بانوی سپیدپوش رویاهایت. و اشک مهمان خوانده و ناخوانده چشمانت می شود، قلبت پر از عطر یاس و کمرت خم. فقط یک نام است که وقتی می شنوی، کمرت می شکند، دو تا میشوی و بی اختیار دست به پهلو می گیری... روحی فداها .



--------------------------------------------------------------------------------------
[1] که ایده کلی این نوشته و بخشی از آن را، دیر وقت پیش به عنوان نظری بر یکی از متن های زیبای او نگاشتم.