اکسیر نام تو

قسم به قلم که فقط از تو می نویسم

و برای تو می سرایم

که تنها نام تو شایسته ستایش است و مدح تو لایق سُرایش.

می دانم:کلمات در وصف تو حقیرند، ردیف ها نا منظم اند و قافیه ها ناموزون؛

اما تو معنای متن هایی و سجع نثرها؛

تو وزن موزون شعرهایم هستی  و شخص اول قصه هایم؛

تو حکمت هر حکایتی و سپیدی هر شعری؛

تو همان روح هستی که در متن هایم جاریست.

نوشته هایم به تو  تقدیم می شود و ترانه هایم با نام تو تلطیف.

رشته ی محبت توست که کلماتم را به بند می کشد و دست مهربان توست که اوراقم را ورق می زند.

شیدایی غزل هایم از شور توست و شیرینی دو بیتی هایم از شهد تو.

مثنوی هایم تو را وصف می کنند و کلک خیال انگیزم تو را نقش.

و خوب می دانی که ترنم نامت، لطافت دل پژمرده من است و عطر یادت مایه ی حیات این قلب خسته.

 پس بگذار از تو بگویم

بگذار شعرهایم، نثرهایم و قصه هایم را به پای تو بریزم؛

که من بی تو هیچم، هیچ...

این خوشبختی وصف ناپذیر را از من دریغ نکن

ای همه هستی ام !